دانلود رمان یه شهر باهام بده pdf از مرجان فریدی با لینک مستقیم
برای اندروید و کامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مرجان فریدی میباشد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان یه شهر باهام بده
با خوش حالي به سمت پدرش ميدود بعد از يك روز وحشت ناك او تنها
كسي است كه بدون ترس مي تواند به اغوشش پناه ببرد هرچند كه اين
اغوش اغوش چندين سال پيش نباشد هرچند كه اين اغوش مثل ان قديم ها
كه مادرش بود پر عشق نباشد
دستان پدر كه به دورش حلقه ميشود لبخند پر از ارامشي مي زند حد اقل تا
زماني كه پدر باشد نمي توانند اذيتش كنند !
صدايش باعث ميشود بند بند وجودش از ترس بلرزد از پدرش فاصله ميگيرد
پدرش ارو فراموش ميكند مانند هر بار كه اين زنه زيبا و فريب كارا ميصادق عزيزم ما هم هستيما
بيند رهايش مي كند
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان انتقام آبی مرجان فریدی
صادق با شعف به فريبا خيره ميشود كه پوست سفيد و براقش در ان پيرهن
كوتاه و سورمه اي رنگ دل و دين مي بردبه سمتش پا تند
مي كند و در حركتي نا گهاني اورا از زمين ميكند و به اغوش
ميكشد
محمد كمي ان طرف تر با اخم به مادرش مي نگرد خوشش نمي ايد اين گونه
جلوي همسر جديديش دل بري كند
سوگل گوشه اي در خود جمع مي شود فريبا در حالي كه در اغوش صادق به
سر مي برد به سوگول چشم و ابرو مي ايد سوگول خوب مي داند كه بايد به
اتاقش برود
اهسته بلند مي شود و به سمت اتاقش مي رود گوشه اي كز مي كند و
يواشكي قاب عكس مادرش را از پشت كمد عروسك هايش بيرون ميكشد چه
قدر خوب بود روز هايي كه بود روز هايي كه صداي خنده هاي سر خوششان
را همه ميشنيدنند مادرش