دانلود رمان یک فروردین pdf از هلیا عسگری با لینک مستقیم
برای اندروید و کامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان هلیا عسگری میباشد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان یک فروردین
سیاوش،مردی سی و چند ساله و بزرگ شدهی بهزیستی،پلیسی معلق شده از کار و بوکسوری
که بعد از سالها تمرین و مدالهای رنگارنگ برای گذران زندگی مجبور به شرکت در
مسابقات زیرزمینیست؛در مقابل دخترکی ترانه نام قرار میگیره که در ظاهر
هزار تفاوت باهم دارند و در باطن هزاران شباهت…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان روزهایی که سارا صیغه من بود
قسمت اول رمان
صدای فریادها و تشویق های تماشاچیهارو نمیشنیدم، فقط باال و پایین پریدنشون رو می-
دیدم. برام مهم نبود که اسم من رو صدا میکنند یا حریف مقابلم رو. خون از ابروم میچکید،
از دماغم میچکید، از دهنم میچکید…تمام تنم مثل یک تیکه سنگ شده بود. منقبض، یخ،
سنگین. دست هام توی دستکشهام عرق کرده بود و مچ دستهام درد میکرد، معدهام می-
سوخت و شب حتما خون باال میآوردم. تمام این هارو تحمل می کردم برای یک چیز. بردن
این مسابقهی زیرزمینی، دادن قسط وام برای نجات خونهای که با زحمت و چندین سال سگ
دو زدن خریده بودم. مشتی خورد توی گونهام. خون از ابروم به بیرون پاشید. مشت دوم به
سمت گونهی راستم اومد، جا خالی دادم و بعد کوبیدم وسط صورتش. پخش شد. داور روی
تشک می کوبید و من دعا دعا می کردم که بلند نشه. هیچ جونی توی تنم نمونده بود برای
مبارزه با مردی که پونزده کیلو از من سنگینتر بود، با چشمهای تار به مرد نگاه کردم و تمام
حلقم طعم خون میداد. و باالخره تمام. حریف قدر من کم آورد. یخ نشست روی ابروم، حولهای
تنم رو خشک میکرد و من چشمهام گیج می زد. تا به حال اینقدر داغون نشده بودم. لبخند
زدم. تمام زندگی من مثل ..