دانلود رمان کال pdf از نگار۱۳۸۳ با لینک مستقیم
برای اندروید و کامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نگار۱۳۸۳ میباشد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان کال
درد را حس میکنم در جزء جزء بدنم. نفس که میکشم چهرهاش را به یاد میآورم هنوز خودم را
نباختهام اما راس تش را بخواهی به اندازهی کافی درد کشیدهام؛ در کنار دیگران لبخند میزنم و
پر شور میخندم. خندههایی مصنوعی که هر کس ببیند فکر میکند دردی نکشیدهام. تنها که میشوم
همانند نوزاد پاهایم را درون شکمم جمع میکنم و به یاد روزهای داشتنش اشک میریزم،
رمان پیشنهادی:دانلود چشمات سگ داره مسیحه زادخو
قسمت اول رمان کال
اشکهایی که هر چند درد دارد اما تدوین گر روزها و خاطرات بودنش است.
کاش هنوز هم بودی، شاید میشد کنار هم به ماه برسیم!
انقدر زمین خوردهام که دیگر حس و حالی برای برخاستن ندارم
انقدر درد را کشیدهام که دیگر حس و حالی برای برخاستن ندارم
کاش میشد در زیر همین درخت سیاهی شبها و روشنایی روز را طی کنم!
انقدر زمین خوردهام که فهمیدم نه دستی برای بلند کردنم لازم دارم و نه قلبی برای دل دادن
همت میخواهد بلند شدن، فراموش کردن و از یاد بردن…
هنگامی بر میخیزم که فهمیده باشم چرا رفت؟
چرا تنهایم گذاشت و رفت؟
شاید فردا برخاستم و شاید هیچ گاه بلند نشدم کسی چه میداند؟!
نمیدانم هرسال پاییز اینقدر سرد بود؟ یا امسال بعد از رفتنش اینگونه هوا سرد شده؟
امسال که نه دیگر اغوش مردانهاش را دارم نه بوسههای گرم پدرانهاش را، امسال عجیب در دام دل تنگی افتادهام
با گلاب سنگ قبرش را تطهیر کردم، خم شدم و بوسهای بر روی قبرش زدم. ناله میکردم، فریاد میزدم و گله میکردم.
حداقل اگر من را دوست نداشت به خاطر مادرم نمیرفت. مادرم که جانش به جان نفسهای پدرم گره خورده بود.
بعد از رفتن ….