- تاریخ : 3rd مارس 2022
- موضوع : دستهبندی نشده
- بازدید : 345 views
- نظرات : بدون نظر

دانلود رمان مادمازل pdf از م_مطلق با لینک مستقیم
برای اندروید و کامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان م_مطلق میباشد
موضوع رمان : عاشقانه/طنز/اجتماعی
خلاصه رمان مادمازل
“دانيار : فكرشو بكن توي ايستگاه اتوبوس وسطاي فصل سرد بهمن كتاب كيمياگر
توي دستت و يك ساعت منتظر اتوبوس وايساده باشي . يكي رو ببيني كه
اين همه شباهت رو با تو داره يك دو سه ! عاشق شدي !!! “
” شهروز : فكر ميكردم زن ها خيلي كارايي براي زندگي دارن ! مادرم كه مرد .
فهميدم زن ها وسيله نيستن خودشون يه زندگين بايد براش وسيله تهيه بشه . “
” ماريا : اره ! من ته ته عمق نگاهم مارك لباسه توه . ساختار من اينه
به چشم يه جسم چندشناك نگاهت ميكنم عمق نگاهم اينه ولي كي عمق دلمو ميبينه ؟”
” سپيدار : از عروسك بدم مياد هيچكدوم حس ندارن تو خالين
حتي چشم هاشون هم خوشگل نيست حس نميده !”
” دانيار : من تمام بدنم زخمه
سپيدار : منم زخم دارم
دانيار : من همه ي خاطراتم درده
سپيدار : منم درد دارم
دانيار : پس برو با يكي كه التيام ببخشه بهشون
سپيدار : ميتونم برم ! ولي دلم ميخوام زخمام با زخم خون بريزه .
دردام با درد التيام پيدا كنه . دوست دارم خاطراتم با خاطرات يكي ديگه دردمند بشه !
من درد رو با كسي كه درد داره درمون ميكنم! “
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان دهلیز
قسمت اول رمان مادمازل
ساعت از دوازده شب هم گذشته بود … خسته از اين حجم از
بيكاري تكيه به پيشخون دادم و با پاپيون كج و كوله ي پيشبند
خاكستريم شروع به بازي كردم .
چشمامو گرد كردم و به زمين دوختم، فكر كردم … به حقوق اين
ماهم كه از هر دفعه كمتر كفاف ميداد، به اتاقي كه معلوم نبود تا
چند هفته ي ديگه رنگ و روي من رو ميبينه، به خبر آب و هوا
شناسي و بارون و چكه هاي سقف همون اتاق .
صداي محكم قدم هايي باعث شد از فكر بيرون بيام و صاف..
نظرات برای این مطلب بسته شده است.
Sorry, the comment form is closed at this time.
به نکات زیر توجه کنید