- تاریخ : 13th مارس 2022
- موضوع : دستهبندی نشده
- بازدید : 66 views
- نظرات : بدون نظر

دانلود رمان دختر شمالی pdf از لیلین با لینک مستقیم
برای اندروید و کامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان لیلین میباشد
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی/معمایی
خلاصه رمان دختر شمالی
لاله دختری تحصیلکرده است که با پدربزرگش تویکی از روستاهای گیلان زندگی میکنه
با گذشته وپدری که از هردوشون متنفره.در حالیکه منتظره نتایج کنکور ارشد هست
با خواستگاریه نوید که یکی از اقوام دورشه روبرو میشه.نوید پسری معمولی اما
با خصوصیات اخلاقی وروحی خاصیه والبته گذشته ای که
هنوزم باهاش درگیره.که بااین ازدواج مسیر زندگی هردوتاشون عوض میشه..
رمان پیشنهادی:دانلود رمان عروسک جون لیلین
قسمت اول رمان دختر شمالی
پنجره را باز کردم و روي طاقچھ باریک آن نشستم واز آنجا بھ شالیزارھاي
سبز پشت خانھ خیره شدم نسیم ملایمي لابلاي ساقھ ھاي نازک برنج میپیچید وآنھا را بھ
رقص وامیداشت صداي آب کھ زیر ساقھ جریان داشت مانند موسیقي لطیفي روحم را
نوازش میکرد.عاشق ھواي خنک خرداد ماه بودم.ھمین دیروز بود کھ کار وجین آنجا تمام
شده بود ومن از امروز مجبور بودم براي بردن غذاي کارگرھا تاخانھ سید جعفر کھ آخرین
خانھ روستا بود بروم.نگاھي بھ ساعت روي دیوار انداختم سھ ونیم بود. باید
عجلھ میکردم وسایل عصرانھ را ھنوز حاضر نکرده بودم. آقاجان(پدربزرگم)از بدقولي بیزار بود
اگر حتي دقیقھ ھم دیر میکردم ابروھاي پرپشت سفیدش تو ھم میرفت
.وناراحت میشد ھرچند ناراحتي اش گذرا بود اما من
آنچنان بھ او وابستھ بودم کھ طاقت دیدن دلخوري اش را نداشتم
وسایل عصرانھ را روي ایوان بزرگ خانھ گذاشتم وبا درماندگي بھ آنھا نگاه کردم حالا
چگونھ میتوانستم تنھا با دو دست اینھمھ وسایل را سر زمین ببرم.صداي پسرعمھ
ام علي داخل حیاط پیچید
!لالھ خانوم؟
…دستي برایش تکان دادم واورا متوجھ خودم کردم من اینجام
سربلند کرد ومحجوبانھ سلام گفت
اومدم وسایل عصرانھ رو ببریم.الان سر زمین بودم آقاجان گفت دست تنھایي
.نگاه دوباره اي بھ وسایل عصرانھ انداخت
نظرات برای این مطلب بسته شده است.
Sorry, the comment form is closed at this time.
به نکات زیر توجه کنید