دانلود رمان خاکستری pdf از سارا زمانی فر با لینک مستقیم
برای اندروید و کامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سارا زمانی فر میباشد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان خاکستری
سارا؟
جانم؟
هنوز خیلی دوستت دارم
من هم دوستت دارم.
کاش هیچوقت این…
هیس! … پارسا؟
جون دلم؟
بیا دیگه به گذشته فکر نکنیم، این طور برای هردومون خیلی بهتره.
راستش… راستش تا حدی من هم در حقت بدی کردم، اگه من نمیخواستم تو زن حامد…
خواهش میکنم اسمش رو به زبونت نیار.
چرا نمیخوای اسمش رو به زبون بیارم؟ یعنی یه زمانی دو…
نه.
پس چی؟
سارا؟…. خواهش میکنم حرف بزن.
حامد خیلی اذیتم میکرد، خیلی.
دست روت بلند میکرد؟…. این حرف نزدن هات داره دیوونم میکنه.
کتک نمیزد شکنجه میکرد.
دانلود رمان شام مهتاب هما پور اصفهانی
متن اول رمان خاکستری
با شنیدن صدای موتور، نگاهم رو از شبکه رادیو جوان که
درحال پخش آهنگ دهه هفتادی ها از جیز بند بود گرفتم
از روی کاناپهی رو به روی تلویزیون بلند شدم و به سمت پارکینگ دویدم.
از پله ها که پایین رفتم، با دیدن موتور سواری که روی یه موتور مشکی
مشغول اجرای حرکات نمایشی بود،
لبخندی به لبم نشست.
موتور رو هفت دور، دور خودش چرخوند به طوری که
دود جلوی صورتم رو گرفت،
لبخند رضایت بخشی چاشنی لبهام کردم و خطاب به موتور
سوار صدام رو بالا بردم : دوباره گرد و خاک راه انداختی پسر؟
با پارک موتور سر جای همیشگی که از محل پارک ماشینها متمایز بود،
پارسا کلاه کاسکت مشکی رنگش رو از سرش در آورد و
ذوق زده نگاهی بهم انداخت و
با شوقی که از سر و صورتش میبارید رو به من گفت: فکر کنم وقتشه یکم استراحت کنیم.
بعد از گفتن این حرف ساک مشکی رنگی رو به سمتم پرتاب کرد.
توی هوا ساک رو قاپیدم و گفتم: چی گیر