دانلود رمان بمان تا بمانم pdf از ناشناس با لینک مستقیم
برای اندروید و کامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ناشناس میباشد
موضوع رمان:عاشقانه
خلاصه رمان بمان تا بمانم
ساعتهاست به عکس دونفره مان که تصویر زمینه کامپیوترم بود
خیره شده بودم ، چشمم میسوخت ، سرم درد میکرد از
بس خاطراتم با او را مرور کرده بودم ، انقدر بین خاطرات گشتم و
چرخیدم که سرگیجه گرفتم ، دلم میخواست بخوابم ،
دلم میخواست چشمان خسته ام را برای لحظاتی کوتاه ببنیدم و
برای لحظه ای کوتاه ذهنم از یادآوری خاطرات شیرینم
آسوده باشد ، خاطرات شیرینی که االن برایم تلخ بودند …
رمان پیشنهادی:دانلود رمان چشمات سگ داره مسیحه زادخو
قسمت اول رمان بمان تا بمانم
ساعتهاست به عکس دونفره مان که تصویر زمینه کامپیوترم بود
خیره شده بودم ، چشمم میسوخت ، سرم درد میکرد از
بس خاطراتم با او را مرور کرده بودم ، انقدر بین خاطرات گشتم و
چرخیدم که سرگیجه گرفتم ، دلم میخواست بخوابم ،
دلم میخواست چشمان خسته ام را برای لحظاتی کوتاه ببنیدم و
برای لحظه ای کوتاه ذهنم از یادآوری خاطرات شیرینم
آسوده باشد ، خاطرات شیرینی که االن برایم تلخ بودند …
میخواستم ازشان فرار کنم اما دلم نمی امد ، آخه من فقط
میتوانستم عشقم به او را با این خاطرات در میان بگذارم …
من عرفان را فقط در قلبم داشتم و در ظاهر برای کس دیگری
بود … از بیرون صدای همهمه و شادی بقیه را میشنیدم ،
آنها شاد بودند و من عذاب میکشیدم ، همیشه همین طور بوده
در بین شادی بقیه جایی نداشتم ، اصال حق نداشتم شاد باشم ،
من سگ کی باشم که بخوام لحظاتی به شادی زندگی
کنم … همیشه از پدر و مادرم دور بودم چه قبلها و چه
االن که نزدیک دوساله اومدم و با پدر و بزرگ و مادر بزرگ