دانلود رمان امن آبی آرام pdf از شهره قوی روح با لینک مستقیم
برای اندروید و کامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان شهره قوی روح میباشد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان امن آبی آرام
حالا می توانم با تو حرف کودکی را بزنم که ماه هاست
آرزوی داشتنش را دارم. تو اینجا هستی محبوبم و من آخرین شمع انتظارم را
امشب خاموش خواهم کرد….
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان دیوانه ها بهتر عاشق میشوند
قسمت اول رمان امن آبی آرام
امشب کنار شمعها و پشت میز پوشیده با رومیزی کتان گل بهی، همان که گلهای سفید دارد، می نشینم و دفتری را
که صبح از تنکابن خریده ام می گشایم. امشب داستان ساده ای خواهم نگاشت، داستان خودمان را … مرد من!
داستان من و تو … من هنوز همان دخترک پشت پنجره ام که با شنیدن موسیقی ساده باران دلم از خوشی می لرزد و
هنوز می توانم عاشق بمانم، عاشق خوشه های زرد و رسیده گندم، نخلهای قد کشیده و داغ، عاشق ماه و مهتاب دریا
و حتی آن قایق پیر خسته که گوشه گرفته و سرد از ساحل به گل نشسته است. عاشق کارون … عاشق مزرعه ذرت و
آفتابگردان. من گمانم هر کسی را رسالتی است و من نیز رسالتی دارم. رسالتی که چون نفس خود جاودانگی عاشق
شوم و رودخانه ای از عشق باقی بمانم.
مرد من! … من و صفورا هر شب شمعهای همیشگی مان را پشت پشت پنجره ها روشن می کنیم و تمام چراغها و الله
ها را برق می اندازیم؛ آنگاه با شکوه یک انتظار خاموش چون وحی عمیق دامن می گسترانم و به انتظارت می نشینم.
محبوبم … من نذر کرده ام، نذر بی بی شهربانو. اگر بیایی هفت شب بر هفت جاده و راه هفت چراغ روشن کنم و
فانوس مسافران گمشده دور دستها گردم
مسافر من … عهد بسته ام که تا تو باز …..